از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...
از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...

از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...

صدای تو ...

صـدای تـــــو . . .

از هـر طـرف بــه گـوشــم میـرسـد . . .

امـا نگـــاه کــه میکنـــم نیستـــی . . .

همــه ی جهــــان هـمیـن تـضــادهاست . . .

تـو دســت دیـگــری را میفشـاری . . .

و در دســت مــن . . .

یکـ فنجـــان چـــای سـرد میشــود ...

چه هنرمندی است ...

چه هنرمندی است

کسی که با یک خداحافظی

تمام رنگ های دنیایت را سیاه و سفید میکند...

دست های تو حق من است ...

دَست هـآی تو حق ِمن اَست ,

حقم را کف ِ دستم بگُذار ...


خدا ... تورا که می آفرید

خدا

” تو ” را که می آفرید

حواسش پرت آرزوهای “من” بود

شدی همان آرزوی من . . .

شاید بگذرم از تو اما ...

شاید بگذرم از تو اما

حسابِ لبهات

از تمامِ تو جداست

الکی ست مگر

من از آن لبها

دوستت دارم شنیده ام

.

میخوام دنیا نباشه ....

میخـــوام دنیـــا نبـــاشه

اگـه اونــی که دنیــامــه نبــاشه . . .

من لوس آغوشت میشوم ...

“من”


لـوس آغـوشت مـیشـوم


تــو یـواشکی لـبـهایـم را


مـهـمـان لـبـهایــت کن ...

دلتنگی های من ....

اینجا کسے هر شب با هجوم دردهایش مے جنگد،

و با تمام نبودن هایت دست و پنجہ نرم مے کند..

آنقدر عاشق است کہ با وجود ھمہ ے تقصیراتت، باز هم مے خواهد تو را از هر گناهے تبرئه کند..

هرشب دوست داشتنت را تمرین مے کند..

هرشب راس ساعتے کہ زمان متولد مے شود

تو از هر جرمے تبرئه میشوے!

راس ساعت دلتنگے هایش!

ساعت صفر عاشقے...

دلتنگی های من ....

...یکی داشت و یکی نداشت 

اونیکه داشت تو بودی و اونیکه تو رو نداشت من 

...یکی خواست و یکی نخواست 

اونیکه خواست تو بودی و اونیکه بی تو بودن رو نخواست من 

...یکی آورد یکی میاورد      

اونیکه آورد تو بودی و اونیکه بجز تو به هیچکی ایمان نیاورد من 

...یکی موند یکی نموند 

اونیکه موند تو بودی واونیکه بدون تو نمیتونست بمونه من 

...یکی رفت و یکی نرفت 

اونیکه رفت تو بودی و اونیکه بخاطر تو, تو قلب هیچکی نرفت من 

... و من کم آوردم پس از تو 

هر وقت بین و ...

......هر وقت بین من و یکی دیگه تردید داشتی ......

من و انتخاب نکن /////////////////////

از طرف خدا

به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد ...

من یک دخترم

مـــن یــک دختــــرم...


خــالقم به نــــامم ســــوره هایی نازل  کـــــــرد...


متــــــــرو برایم جایـــــگاه ویـــژه ساخــــتـــ...


مــن دختــــــرم...


با تمـــام مـــردانگی هایتـــ نمیتوانـــی بفهمــی صــــورتی برایــم یــک دنیــاستـــ...


نمــی توانی بفهمـــمی عشـــق به لاک قرمـــز را ...


گریـــــه کردن بدون خجالـتــ...


نمــــــاز با چادر سفیـــــــد را...


درکـــ کردنش در تــــــوانتــ نیستــــ...


مــــن دختـــــرم...


چــرکــ نویس هیـــــــچ احســـــــاسی نمی شـــــوم...


 

عاشقانه ...

آنقدر ضعیفه خطابم نکن .

مردانگی ات را به رخم نکش ، 

من گیسوانم را شانه بزنم تو از دست میروی ....

از طرف خدا

ازطرف خدا،،


عاشقانه ...

پر از شور و سراسر مهربانی ست
کمی سبز و کمی هم آسمانی ست
شده متن تمامی خبرها

دو چشمت سومین جنگ جهانی ست !

عاشقانه ...

بهانه هم اگر میگیری 

بهانه مرا بگیر ....

من تمام خواستن را وجب کردم ....

هیچکس ...

هیچکس به اندازه من 

عاشق تو وبهانه هایت نیست...

عاشقانه ...

در قلب کوچکم 

فرمانروایی میکنی

بدون هیچ نائب السلطنه ای 

کسی نمیداندچه لذتی دارد

بهترین پادشاه را در دل داشتن 

یا صاحب الزمان...

هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار ابر بهاری، ببار... کافی نیست

چنان که یخ زده تقویم ها اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار، کافی نیست

به جرم عشق تو باشد که آتشم بزنند
برای کشتن حلاج، دار کافی نیست

گل سپیده به دشت سپید می روید
سپیدبختی این روزگار کافی نیست

خودت بخواه که این انتظار سر برسد

دعای این همه چشم انتظار کافی نیست

                                 

عاشقانه ...

شعر من 

در نبود تو 

داغدار واژه ایست 

که باران هم

توان گریستن ندارد ....