از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...
از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...

از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...

شاید بگذرم از تو اما ...

شاید بگذرم از تو اما

حسابِ لبهات

از تمامِ تو جداست

الکی ست مگر

من از آن لبها

دوستت دارم شنیده ام

.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.