صـدای تـــــو . . .
از هـر طـرف بــه گـوشــم میـرسـد . . .
امـا نگـــاه کــه میکنـــم نیستـــی . . .
همــه ی جهــــان هـمیـن تـضــادهاست . . .
تـو دســت دیـگــری را میفشـاری . . .
و در دســت مــن . . .
یکـ فنجـــان چـــای سـرد میشــود ...
شاید بگذرم از تو اما
حسابِ لبهات
از تمامِ تو جداست
الکی ست مگر
من از آن لبها
دوستت دارم شنیده ام
.
اینجا کسے هر شب با هجوم دردهایش مے جنگد،
و با تمام نبودن هایت دست و پنجہ نرم مے کند..
آنقدر عاشق است کہ با وجود ھمہ ے تقصیراتت، باز هم مے خواهد تو را از هر گناهے تبرئه کند..
هرشب دوست داشتنت را تمرین مے کند..
هرشب راس ساعتے کہ زمان متولد مے شود
تو از هر جرمے تبرئه میشوے!
راس ساعت دلتنگے هایش!
ساعت صفر عاشقے...
...یکی داشت و یکی نداشت
اونیکه داشت تو بودی و اونیکه تو رو نداشت من
...یکی خواست و یکی نخواست
اونیکه خواست تو بودی و اونیکه بی تو بودن رو نخواست من
...یکی آورد یکی میاورد
اونیکه آورد تو بودی و اونیکه بجز تو به هیچکی ایمان نیاورد من
...یکی موند یکی نموند
اونیکه موند تو بودی واونیکه بدون تو نمیتونست بمونه من
...یکی رفت و یکی نرفت
اونیکه رفت تو بودی و اونیکه بخاطر تو, تو قلب هیچکی نرفت من
... و من کم آوردم پس از تو
......هر وقت بین من و یکی دیگه تردید داشتی ......
من و انتخاب نکن /////////////////////
آنقدر ضعیفه خطابم نکن .
مردانگی ات را به رخم نکش ،
من گیسوانم را شانه بزنم تو از دست میروی ....
بهانه هم اگر میگیری
بهانه مرا بگیر ....
من تمام خواستن را وجب کردم ....
هیچکس ...
هیچکس به اندازه من
عاشق تو وبهانه هایت نیست...
در قلب کوچکم
فرمانروایی میکنی
بدون هیچ نائب السلطنه ای
کسی نمیداندچه لذتی دارد
بهترین پادشاه را در دل داشتن
بادکنک من
تاب نفسی را که به آن داد ه ام ندارد ...
ببین چگونه سر به هرکجا می زند
که تهی شود از اندوه .....
....A
یک دم رخ زیبایی تو از دیده گذر کرد
آنی آتش عشق تو ، در دل فوران کرد
دل گفت غنیمت شمرید این دم و لحظه
چشم ، چشمک زد و عکست قاب دل کرد ..
...A
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
اوکه هرگز نتوان یافت همانندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
....A