از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...
از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...

از زمین خوردن کسى شاد مشو که نمیدانى گردش روزگار براى تو چه در آستین دارد ...

دلتنگی های من ....

اینجا کسے هر شب با هجوم دردهایش مے جنگد،

و با تمام نبودن هایت دست و پنجہ نرم مے کند..

آنقدر عاشق است کہ با وجود ھمہ ے تقصیراتت، باز هم مے خواهد تو را از هر گناهے تبرئه کند..

هرشب دوست داشتنت را تمرین مے کند..

هرشب راس ساعتے کہ زمان متولد مے شود

تو از هر جرمے تبرئه میشوے!

راس ساعت دلتنگے هایش!

ساعت صفر عاشقے...

دلتنگی های من ....

...یکی داشت و یکی نداشت 

اونیکه داشت تو بودی و اونیکه تو رو نداشت من 

...یکی خواست و یکی نخواست 

اونیکه خواست تو بودی و اونیکه بی تو بودن رو نخواست من 

...یکی آورد یکی میاورد      

اونیکه آورد تو بودی و اونیکه بجز تو به هیچکی ایمان نیاورد من 

...یکی موند یکی نموند 

اونیکه موند تو بودی واونیکه بدون تو نمیتونست بمونه من 

...یکی رفت و یکی نرفت 

اونیکه رفت تو بودی و اونیکه بخاطر تو, تو قلب هیچکی نرفت من 

... و من کم آوردم پس از تو 

هر وقت بین و ...

......هر وقت بین من و یکی دیگه تردید داشتی ......

من و انتخاب نکن /////////////////////

از طرف خدا

به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد ...

من یک دخترم

مـــن یــک دختــــرم...


خــالقم به نــــامم ســــوره هایی نازل  کـــــــرد...


متــــــــرو برایم جایـــــگاه ویـــژه ساخــــتـــ...


مــن دختــــــرم...


با تمـــام مـــردانگی هایتـــ نمیتوانـــی بفهمــی صــــورتی برایــم یــک دنیــاستـــ...


نمــی توانی بفهمـــمی عشـــق به لاک قرمـــز را ...


گریـــــه کردن بدون خجالـتــ...


نمــــــاز با چادر سفیـــــــد را...


درکـــ کردنش در تــــــوانتــ نیستــــ...


مــــن دختـــــرم...


چــرکــ نویس هیـــــــچ احســـــــاسی نمی شـــــوم...


 

عاشقانه ...

آنقدر ضعیفه خطابم نکن .

مردانگی ات را به رخم نکش ، 

من گیسوانم را شانه بزنم تو از دست میروی ....